جوجه طلایی ما

جان وجانان منی

روزمادرمبارک

سلام عزیزترینم. 26بهمن سال 98 مصادف با میلاد پربرکت خانم فاطمه الزهرا ..وروز مادر مادرعزیزم روزت مبارک..همه ی مادرای عزیز روزتون مبارک... صبح که از خواب بلند شدی گفتم محمدکسری امروز روز مامانیه....مثل همیشه با نگاه مهربونت..زل زدی بهم وسرتو کج کردی گفتی..روزت مبارک ..همین نگاه وخنده توچشمای خوشگلت واسم یه دنیا ارزش داره وباهیچ چیز عوضش نمیکنم... وامااااا چی بگم از شلوغ کاری ودلبری هات. دیروز بهم گفتی مامان بریم حموم خوشگل بشم..گفتم شما خوشگل هستی...با ناراحتی گفتی. نه هستم...😅😅😅😅😅😂😂😂😂 هر چی میگم...هستی...میگی :نه هستم.... سراینکه چه لباسی بپوشی تابریم بیرون یه خورده اذیت میکنی..ومیگی اینو دوست ندارم😓😓آخه فسقل توچی حالیته😂😂 چند روز پی...
28 بهمن 1398

عزیزترینم

سلام به پسر نازنین ومهربونم. امروز مرضی جون وآقا جون مهمونمون بودن..هیچ جوره راضی نمیشدی تا برن وهمش با خاله بپر بپر بازی میکردی..بالاخره با وعده های مرضی جون که گفت بازم میایم وناراحت نشو..راضی شدی.. امروز ناهار آش ترش گذاشتم..که اصلا خوشت نیومد ونخوردی😐😐 وقتی مشغول کاریم ازم میخوای باهات بازی کنم یابغلت بگیرم.درجواب میگم بزار این کاروانجام بدم..بعدچند لحظه ..خیلی با مزه همون فعل رو به زبون خودت میچرخونی وپشت سر هم ازم میپرسی..مثلا غذا میپزم= پزیدی؟ میچسبونم= چبسوندی؟ کارانجام میدم=اجام دادی؟ واگه کارم تموم شده باشه..باخوشحالی میگی حالا بغلم کن...حالا بیا بازی... بخاطراین حواس جمع بودنت هیچ وقت نمیشه قول الکی بهت بدم😂😂 بیشتراز دوسه ...
2 بهمن 1398
1